دل نوشته های دو تا ...

ساخت وبلاگ
سلامممممممممممممممم ... امیدوارم هر جا هستی حالت عالی باشه ... نمیدونم الان در حال حاضر کجایی ... رفتی بخوابی و بعدشم باید میرفتی دفتر جلسه داشتی ... قربونت برم ... دیروز چقدر خسته شدی ... دیروز جشن برگزار کردیم ... دیروز از صبح ساعت 10/5 تا ساعت 11 شب پیشت بودم ... کلی با هم کار انجام دادیم ...چند تا چیز با هم کادو گرفتیم ... با هم رفتیم بازار با هم رفتیم خرید کردیم ... با هم رفتیم برگه چاپ کردیم ... رفتیم در خونتون محصول آوردیم ... رفتیم دفتر ... رفتیم ویلا ... کلی خوب بود ... کلی عالی شد ... دیروز مامانتو دیدم واسه اولین بار ... کلی دوسش داشتم ... دیروز کلی پیش بابات بودم ... کلی با ه دل نوشته های دو تا ......
ما را در سایت دل نوشته های دو تا ... دنبال می کنید

برچسب : یکی یه دونه ی من,یکی یکدونه ی من,یکی یک دونه ی من برام تو عمر و نفسی,نرو یکی یکدونه ی من,نرو یکی یکدونه ی من مرتضی پاشایی,دانلود آهنگ یکی یه دونه ی من مرتضی پاشایی,اهنگ یکی یکدونه ی من,دانلود اهنگ یکی یکدونه ی من,دانلود اهنگ یکی یک دونه ی من مرتضی پاشایی,یکی یک دونه ی من از عارف, نویسنده : mmanoto7574a بازدید : 72 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 21:56

سلام ... امروز جمعه اس ... اما میخوام خاطره ی دوشنبه را برات بنویسم ... دوشنبه 18 مردادماه که از مشهد اومدی ... کلی بحث کردیم ... ولی آخرش مجبور شدم ساعت 9 شب بیام پیشت و از دلت در بیارم ... خیلی باحال شدا ... واسه اولین بار پلیس بهمون گیر داد ... تا حالا تجره نکرده بودم ... خیلی بامزه بود ... و چقد خوب بود که هیچی نگفت بهمون و فقط چند تا سوال پرسید ... خداراشکر ... اوووم دوشنبه قرار شده بود برم 40 روز فکر کنم ... خیلی رفته بود رو مخت حرفم ... نمیدونم دلیلش چی بود ... نمیدونم خودمم ... اما احتیاج داشتم خودما بسازم ... توی تنهایی بسازم خودمو باز ... خودت گیر دادی یه زمانی بهم بگو و برو ... دل نوشته های دو تا ......
ما را در سایت دل نوشته های دو تا ... دنبال می کنید

برچسب : منا مشهدی,مناجات مشهدی با خدا,مناجات مشهدی,منطق مشهدی,مناجات مشهدي,منبر مشهدی سکینه,منيره مشهدي رمضانعلي,منوچهر مشهدی آقا,منیره مشهدی محمدی,منتظری مشهدی, نویسنده : mmanoto7574a بازدید : 70 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:56

سلام عزیزم... این خاطره برمیگرده به پریروز یعنی 20 مرداد ماه ... همون روزکه قرار شد یک و نیم که جلست تموم میشه بیام پیشت ... ولی نرسیدم بهت ... تو رفتی مشاوره و ساعت 4 مشاورت تموم شد و من باز ساعت 4 نرسیدم و نزدیک ساعت 5 بود پیشت بودم ... خنگمون کردی اولش از این سر پل بردیمون اون سر پل ... ولی خب اخرش همو دیدیم و پیدا کردیم ... رفتیم کتاب خریدیم ... و کلی چهارباغ راه رفتیم ... با همدیگه ذرت مکزیکی و پیتزاپیراشکی خوردیم ... کلی بهمون خوش گذشت کلی حالمون خوب شد ... چادرم سرت کرده بودی کلی ماه شده بودی ... ولی استینات کوتاه بود واسه جلسه ... و بهتم گفتم آستینات کوتاهن ... خوشگل منی دل نوشته های دو تا ......
ما را در سایت دل نوشته های دو تا ... دنبال می کنید

برچسب : خوشتیپم,خوشتیپم نه؟,عشق خوشتیپم,من خوشتیپم,پسر خوشتیپم, نویسنده : mmanoto7574a بازدید : 90 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:56

سلام دیروز 21 مرداد ماه جلسه هفتگیمون بود ... کلی ترسناک اس دادی لباستو عوض کن و بیا ...

بعدم من تو راه بودم نمیشد ... بعد میخواستم نیام تو ... دیدم دوستام نمیان دیگه مجبور شدم بیام تو ...

دیروز نتونستم قشنگ ببینمت ... آخه پشت من نشسته بودی و نمیتونستم ببینمت ... دلم واست تنگ شده بود خیلی ...

الانم که رفتی فریدونشهر و اونجا کلی کار داری قربونت برم ... خسته نباشی قشنگ من ... فدای چشمای نازت بشم ...

دوستت دارم فعلا ...

دل نوشته های دو تا ......
ما را در سایت دل نوشته های دو تا ... دنبال می کنید

برچسب : عزیزم کجایی,عزیزم,عزیزم ببخشید,عزیزم بیژن مرتضوی,عزیزم بگو برمیگردی,عزیزم به انگلیسی,عزیزم من کوک نیستم,عزیزم مهستی,عزیزم کجایی چاوشی,عزیزم کجایی دقیقا کجایی متن, نویسنده : mmanoto7574a بازدید : 75 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:55

با چند روز تاخیر باید برات خاطره بنویسم ... ببخشید سلام ... خخخخخخخخخ خب یادم رفت دیوونه ... خب اول خاطره ی اون روز رو بگم که رفته بودیم میدون امام ... کارای اسی رو انجام دادیم ... معرفی به کار کردی برا ادمای اون ... و بعدش ما رفتیم میدون امام ... حالت خوب نبود اون روزیه ... یادددته ؟؟؟ بعله من که یادمه ... کلی حالت بد بود ... رفتیم نشستیم لب سنگ ها ... یکم راه افتادیم باز نشستیم یه طرف دیگه ... باز یه حرف دیگه بت زدم ناراحت شدی ... بهت برخورد ... اصلا چند شنبه بود ... اگه گفتی ؟؟ دوشنبه بود فکر کنم ...بعله ... دوشنبه 25مرداد95 کلی در مورد آیندمون با هم حرف زدیم ... وای راستی دیدی داشت دل نوشته های دو تا ......
ما را در سایت دل نوشته های دو تا ... دنبال می کنید

برچسب : عشقم,عشقم تولدت مبارک,عشقم دوستت دارم,عشقم عاشقتم,عشقمی,عشقم لیلا فروهر,عشقم کجایی,عشقم برگرد,عشقم عاشقانه دوستت دارم,عشقم به زبانهای مختلف, نویسنده : mmanoto7574a بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:55

خب برگردیم به دیروز یعنی جمعه 29 مرداده ماه ... دقت کردی تقریبا یه روز در میون پیش هم بودیم این هفته ... چقدر خوب بوده این هفته ها ... همش پیشت بودم ... بعله ... خب دیروز گفته بودی بیا بریم راه اهن دلت برام تنگ شده میخوای پیشم باشی و اینا ... رفتیم اونجا گرفتنمون با بچه ها ... خخخخ پلیسه میگفت ای تو روحت ... فک میکرد من سهم اینو خوردم با سه تا دخترم ... خیلی خنده دار بود ... وای شکوفه هم کار نداره وا ... رفته قد بازی کرده گیر دادن به ما ... خوب بود راحت گذشت و رفت ... الکی دستمون رو بند نکردن ... آخیش دیروز چشمات پر اشک شدن و گریه نکردی قربونت برم من ... زندگیم ... نباشم اینجوری ببین دل نوشته های دو تا ......
ما را در سایت دل نوشته های دو تا ... دنبال می کنید

برچسب : سلام,سلام دانلود,سلام عليكم,سلام بمبئی,سلام دانك,سلامات,سلامتی,سلامتك,سلامت,سلام صبح بخیر, نویسنده : mmanoto7574a بازدید : 63 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:55

سلام چطوری؟ نمیخواستم اینو بنویسم ... الان دارم بعد 13 روز مینویسمش ... فقط برا اینکه یادمون بمونه چی شد ... یادته دوم شهریور بود ... بهم گفتی یهو حالت خوب نیست ... گفتی حالت از همه ی پسرا بهم میخوره ... گفتم میام میبینمت ... گفتی حتی نمیتونی نگاهم کنی ... خیلی بد بود ... خیلی بهم برخورد ... میدونی چرا نوشتمش اینجا ... دیشب نمیدونم یهو چم شد ... یهو اینا یادم میومد ... به خودم گفتم ینی منو دوس داره ... یاد بعضی حرفات و کارات میفتادم میگفتم اره منو میخواد ... یاد بعضی چیزا میفتادم میگفتم نه نمیخواد ... خیلی بده این حس ... نمیدونم چرا یهو اینجوری شدم دیشب ... ولی ته دلم میگه دوسم دار دل نوشته های دو تا ......
ما را در سایت دل نوشته های دو تا ... دنبال می کنید

برچسب : هعی خدا,هعی خداجونم, نویسنده : mmanoto7574a بازدید : 57 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:55

عاقا این خاطره ی خوبی نیست خاطره ی جداشدنه ... ساعت 9 و ربع اومدم دنبالت و بردمت ترمینال و رفتی کرمان و حالام اونجایی ... خیلی بدی تنهام گذاشتی تنهایی رلفتی کسیو با خودت نبردی ... نگفتی دلم برات تنگ میشه اصلا ... شب خوبی نبود اون شب بغض کردی بعدشم گریه کردی ... کلی من ترسیدم ... بعد اون حرف رو زدی ... ایشالا که اونحوری نیست اصلا ... باباتو دوس دارم و میدونم چیزیش نیس ... چیزیش هم باشه واسه خاطر تو خوب میشه و مطمئنم میشه ... بیخیال بقیش ... دلم نمیخواد از اون شب بگم اخه  رفتی از پیشم ... وای چقد دلم میخواست بگیرم بغلت کنم و ببوسمت ... فقط اخرش که رفتی سوار بشی بوسیدمت سه تا ... دل نوشته های دو تا ......
ما را در سایت دل نوشته های دو تا ... دنبال می کنید

برچسب : 12 شهریور,12 شهریور به میلادی,12 شهریور چه روزی است,12 شهریور 1324,12 شهریور 1393,12 شهریوری,12 شهریور 1360,12 شهریور 1370,12 شهریور روز بهورز,12 شهریور 1364 به میلادی, نویسنده : mmanoto7574a بازدید : 58 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:55